جاده تو را پس نمیدهد

ساخت وبلاگ
این روز ها به دلایل تعدد روابط خیلی فکر میکنمآدم هایی رو می بینم که از سر استیصال و ترس از تنها موندن از این رابطه به اون رابطه می رندآدم هایی رو می بینم که از سر نارضایتی و معیار های سر سختانه رابطه هاشون رو عوض میکنمآدم هایی رو می بینم که از سر شیطنت و لذت طلبی به نفر بعدی می پردازندآدم هایی رو می بینم نیاز های چند بُعدی دارند و در یک رابطه ی تک بعدی ارضا نمیشنکلا دسته بندی های زیادی برای علت های تعدد روابط وجود دارهو نمیشه هرکسی که تعداد روابط عاطفی زندگیش زیاد بوده رو با یک صفت " بی تعهد " و صفت های مشابه عوام پسندانه تر قضاوت کردراستش مثل فن بیان خوب ، یا مهارت تصمیم گیری و حل مسئله ، مهارت نگه داشتن رابطه هم یه چیزیه که باید یادش گرفت و اگه موانع شخصیتی خود ما مانع اون میشن که در یک رابطه پایدار بمونیم باید تلاش کرد که اون هارو حل کرد ..........+چرا من وقتی سرما میخورم اینقد فکر میکنم؟+چرا وقتی سرمامیخورم کسی نازمو نمی‌کشه؟+چرا من تو چله ی تابستون سرما خوردم؟####امیدوارم نقطه چین بیاد کامنت های حکیمانه بذاره ... جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 18:43

انگار به خودم نهیب بزنم : هیس ! اینجوری برات بهتره

+میخوام بر اساس صلاح زندگی کنم یه مدت نه لزوما بر اساس دوست داشتن هلم

+به قول دیالوگ اون فیلمه : بهترین چیز هارو مال خودت کن ...حتی اگه حس خوبی بهش نداشته باشی

جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 18:43

وقتی کاری رو دوس نداری انجام بدی باید قاطیش کنی با کارای ریز و کوچیکی که دوس داری انجام بدی زندگی رو گاهی باید قابل تحمل کنی واسه خودت جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 18:43

احساس میکنم بخش مراقبت گر شخصیتم خیلی خسته س و زورش به بخش کودک درونم نمیرسه

خانواده ی درونم خسته ن ...بی حوصله ...سرد ...کسل

و همه ش بخاطر اینه که مامانِ درونم خیلی داره کار میکنه و کسی کاراشو نمی بینه ...

چطوری میتونم دوباره بهت کمک کنم تا احیا بشی مامان؟( اینو کودک درونم گفت )

_همون نوع از استراحتی که خودت میدونی!

+برات فراهم ش میکنم به زودی ...( اینو بابای درونم گفت )

جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 10:01

دلم تنگ شده اما نمیدونم برای کی!!!جمعه ی خوبی بود مطالعه کردم ...زبان خوندم ...کوه رفتم ...شعر خوندم ...ولی دلتنگ بودم همش ‌.‌‌..شایدم اسمش دلگرفتگی باشه بیشتر ...یا احساس تنهایی شاید ...از درونم مدت هاست با هیچ کس حرف نمیزنم درست و حسابی ....نهایتا چند تا جمله ی کوتاه ...حرف میزنما...ولی اون گفت و گویی که از عمیق ترین جاهای وجودم بردارم کلمه هاشو نیست ...‌درونا احساس تنهایی میکنم ...ولی میخوام این احساسه باشه و با چیزای فیک پرش نکنم ...کی گفته قراره همیشه نیاز هامو سریع برطرف کنم ؟بذار در این روزهایی که هیچ کس دوسم نداره بمونم ...تهش یه شعری ...یه برداشتی...یه تجربه ای ازش برمیدارم و عبور میکنم .....دوستت دارم بهار و مراقبت هستم کوچولوی نازنینم ...حواسم بهت هست این روزا حوصله گفتن نداری ولی دلت میخواد شنیده شی ...حواسم هست بهت بهار خوبم جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 10:01

این روزها؟خواب هایی پر از هذیان و ترسروز هایی پر از دویدن و ترسدرمانده مپر از احساس نمی تونم شدم ...نمیتونم هایی گاهی در برابر احساسات سر کش و گستاخ خودم ...گاه در برابر برنامه روزانه ...گاه در برابر مراجع هام ....گاه در برابر خانواده ماین روز ها از دست هام هیچ کار مفیدی بر نمیاد که به وجدم بیاره از حیث بزرگی ....چرا اعتراف کردن ب اینکه گاهی در برابر مراجع هام به بن بست میخورم سخته؟؟شاید چون روان شناس بودن مهم ترین بخش از زندگی منه ...مثل بزرگترین مدالی که در طی سالها ورزشت گرفتی ...دلت میخواد تمام خاطره ی تلاش هات بی نقصِ بی نقص بمونه و روایت بشه ...اما واقعیت این نیستحتی چند شب پیش که مدیر کلینیک بابت پیدا کردن راهِ درمان و نفوذ به ابراهیمِ ۸ ساله که دقیقا ۸ تا درمانگر قبلی نتونسته بودن بهش ورود کنن ، برام دست زد ، اونقدر قانع م نکرد !!!چون با وجود اینکه ظاهرم قاطع بود برای راهی که انتخاب کردم برم ولی واقعا نمیدونستم درسته یانه ...نمیدونستم میتونم یا نه ..قانع نیستم ....قانع نیستمقانع نیستمو انگار هرچی به هیولای درونم غذا بدم بازم گرسنشه!!!!چی میخوام ؟چی میخواد ؟دستاورد؟موفقیت؟ پول؟نه واقعا هیچ کدوم همین الان که ازش می پرسم داره میگه فقط یه آغوش ...یه بغل ...اما راستش نه شبیه بغل هایی که این روزها دارم ...شبیه هیچ کدوم نیست چیزی که میخواد ....بغل برای من یعنی یه حضور و حمایت عمیق و غنی و واقعی و پر از احساس تعلق و تملک !!!من اعتراف میکنم که هیچکس رو این روزها دوست ندارم ...حتی خودم رو ....هیچ کس رو !!!!عمیقا احساس استیصال میکنم در برابر حجم زندگیزندگی خیلی بزرگ و خیلی پیچیده ست...خیلی شگرف و خیلی ناامید کننده س‌...خیلی اغوا کننده و خیلی بی رحمه ....و با این حال با تمام این جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 18:11

.میگفتی بهار ما که آویشن کوهی هستیم ..کنار آمدن مان با این گیاهان گلخانه ای ممکن نیست.ما که همیشه گفت و گو خواسته ایم ...شعر خواسته ایم ...عمق خواسته ایم ...ما که از بین دلبرکان این جهان شانه های محکم خواسته ایم ...اما تا چشم کار می‌کند اطراف مان را بره هایی برای چریدن گرفته ...بره هایی که برایش تفاوتی نمی‌کند آویشنی..یا پیچک پیچیده به پای انگور ها ....آرزو آخرش قانع نشویم به همین ها؟به همین ها که می چرند وسعت مان راو حیف و میل مان می‌کنند......و از ما فقط روان شدن آبی در بستر هم خوابگی مان می خواهند ...و نه گفت و گوو نه رشدو نه هنرو نه فهمیده شدنو نه کلمهآرزو امروز که مهمان خانه ی استادی بودم با دوست فیلمسازش به گفت و گو بودیم ...گفت و گویی که ساعت کنار رفته بود و تا غروب شعر خواندیم و از مسائل پیچیده ی انسان حرف زدیم ...حتی شوخی کردیم و خندیدیم....فهمیدم که من هرگز دوام نمی آورم در سطحیات زندگی ...هرگز دوام نمی آورم در رابطه های سطحی ...هرگز دوام نمی آورم آرزو .... جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 18:11